سفارش تبلیغ
صبا ویژن
87/11/28 11:55 ص

 

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    87/11/28 11:42 ص

    امروز اربعین است،آری چهل روز از فاجعه تاریخ می گذرد

    چهل روز است که سکینه نازدانه امام،پدر را ندیده

    چهل روز است که ام البنین قامت رشید دلبندش را ندیده

    چهل روز است که اهل حرم صدای گریه علی اصغر را نمی شنوند

    چهل روز است که گلهای تازه شکفته کربلا پرپر شده است

    چهل روز است که فرات از شرم آب می شود

    چهل روز است که فاطمه صغری با تنی تبدار درکوچه های مدینه چشم براه است

    چهل روز است که زمین برای حسین گریان است.

    چهل روز است که آسمان خون گریه می کند.

    چهل روز است که اهل کوفه بر روسیاهی شان صحه گذاشته اند

    چهل روز است که مغیلان همنوا با آبله گشته وشور عشق دارد.

    چهل روز است که لب فرات آبله زده از شرم لبهای حسین

    چهل روز است که سرهای بریده برسنان تنها بهانه باریدن ابر چشمان است

    چهل روز است که قلب شیعه در تب وتاب جمله« یا لیتنا انا معک » است.

    کاش بودیم آن زمان کاری کنیم           از تو وطفلان تو یاری کنیم

    کاش ما هم کربلایی می شدیم          در رکاب تو فدایی می شدیم

     



  • کلمات کلیدی : کربلا، چهل، فرات، ام البنین، حسین

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    87/11/27 8:23 ع


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    87/11/27 8:3 ع

     

    بیا باد صبا ازراه یاری برو سوی گلستان کن گذاری

    بگو با بلبل شوریده ی زار زبان حال ما با حال افگار

    که ای بلبل سلامت داده زینب پس آنگه این پیامت داده زینب

    که بگذر ازگلستان مجازی گذر کن سوی گلزار حجازی

    بیا بلبل که روز اربعین است دلم پرخون زبهر شاه دین است

    بیا درکربلا با حال مضطر ببین پژمرده گلزار پیمبر

    دمی ازباغ رودر کربلا کن به من همراهی ازبهر خدا کن

    بیا تامن وتو باهم بنالیم که ماهردو زغم بشکسته بالیم

    ولی میدان یقین ای بلبل زار میان ماوتو فرق است بسیار

    نسیمی گرتورا برگل وزیده مرا باد خزان بر گل رسیده

    گل تو سرسوی افلاک برده گل من سربه زیر خاک برده

    گل تو شادمان از زندگانی گل من ناامید ازنوجوانی

    گل تو آب شیرین سیر خورده گل من آب از شمشیر خورده

    گل تو دربرش طفل صغیرش گل من داغ اصغر کرده پیرش

    گل تو سایه شمشاد دارد گل من قاسم داماد دارد

    گل تو زینت دست شهان بود گل زینب به دست ساربان بود

    گل تو گرقرین با خارها شد گل زینب سرش ازتن جداشد

    گل تو جا به طرف بوستان کرد گل من روی خاکستر مکان کرد

    گل تو همنشین با باغبان بود به زیر سایه سرو روان بود

    گل زینب گهی زیب سنان بود گهی در زیر چوب خیزران بود 

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    در عاشورای سال 61هجری پس از آن که در شب عاشورا ابی عبدالله ویارانش شب را به احیا گذراندند نماز صبح  به امامت امام  و همراه آن یاران وفا دار اقامه شد . اولین مطلبی راکه امام حسین مطرح نمود این بود که فرمود :من در این سحرگاه رویایی داشتم دیدم سگ ها یی به من حمله ور شده اند ولی سگی که بیشتر مزاحمت و حمله می کرد ابلق(رنگا رنگ) بود و نظرم می رسد که قاتل من فردی ابرص(پیس) است .ان گاه فرمود:به دنبالش جدم رسول الله  را در خواب دیدم که مرا این چنین بشارت داد:

    پسر عزیزم  تو شهید ال محمد هستی .بشارت داده اند واین خبر درمیان اهل آسمان ها ملا اعلی  پخش شده  است وبرای افطارت امشب نزد من خواهی بود . بشتاب و به تا خیر میفکن . اینفرشته ای است   پیامبر ان ملک را به امام حسین نشان داد که از عالم  بالا فروده امده است  تا خون تورا بگیرد ودر این شیشه سبز قراردهد انگاه امام  فرمود این ان رویایی  است که من داشته ام و معنایش این است که کار به پایان رسیده است و کوچ کردن ما از این دنیا نزدیک است و هیچ شکی در ان نیست .

    این نخستین کلام امام برای اماده شدن اصحاب  گرچه اماده  بودن بود برای اینکه بدانند بدایی حاصل  نشده است و شهادت آنان  حتمی است .



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    روز عاشورا روز امر به معروف بود.اصحاب امام با دشمن اتمام حجت کردند اتمام حجتی که از اول خلقت تا به حال نشده است.امام حسین چند نوبت خطبه خواند.زهیر،بریر،حر،حبیب وعابس خطبه خواندند.رجزهایشان - با آنکه در رجز جای نصیحت نیست - هم نصیحت وهم امر به معروف ونهی از منکر بود.



  • کلمات کلیدی : کربلا، عاشورا، امربه معروف ونهی ازمنکر

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    87/11/11 6:22 ع

    دریا

    به چشمانت نجابت موج می زد
    زدستت استجابت موج می زد

    علی هم گاه مبهوت تو می شد
    ز اندامت صلابت موج می زد

    yekrangملک تا چشم عالم کار می کرد
    به پابوس رکابت موج می زد

    همه لب تشنه بودند و تو دریا
    به چشمان پر آبت موج می زد



  • کلمات کلیدی : دریا، لب تشنه

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    87/11/11 6:15 ع


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    از زمانی که صدیقه کبری (س)امام حسین را بار دار شد، قصه شهادت آن امام و کربلا مطرح بوده است.در شب

    میلاد بعد از آنکه قنداقه وجود اقدسش را به دست پیامبر دادند،سخن اول پیغمبر شهادت او در کربلا و عاشورا

    بود.همچنین پیغمبر در دوران زندگیش قصه کربلا را بسیار مطرح می کرد. گاهی راوی آن ، ام سلمه وگاهی

    دیگرهمسران پیغمبر ازجمله عایشه بودند!

    نقل شده است که پیغمبر در حال بوسیدن حسین بن علی فرمود:الان جبریل امین نزد من است و می گوید:این فرزندت

     به شهادت می رسد آنگونه قتلی که اصلا در تاریخ انسانیت سابقه ندارد ویاران او نیز شهید می شوند.حتی جبریل

    امین خاک سرزمینی را که او در آن شهید می شودبه من نشان داده است. ودر روایتی آمده است که مشتی از آن

    خاک را داد به همسرش ام سلمه وفرمود:هروقت این خاک به خون تبدیل شد،بدان که حسین شهید شده است.

    پیامبر در مورد شهادت امام حسین،حتی در آخرین ساعات عمر مبارکش سخن می گوید.هنگامی که می فرماید:بچه

     

     هارا بیاورید تا با آنها وداع کنم.امام حسین روی سینه پیامبر قرار می گیرد،طبق نقلی پیامبر می فرماید:" یا ابا

     
    عبدالله عزیز علی"
    و می گرید.در روایت دیگر ابن عباس گوید:در این هنگام پیامبر فرمود:"مالی و لیزید

     

     لا بارک الله فیهم العن یزید" و بی هوش شد و وقتی بهوش آمد درحالیکه گریان بود وحسین را می بوسید

     

    فرمود: سخت است بر من ای ابا عبدالله! ما چه کاری به بنی امیه داریم، چه کاری داریم به یزیدبن معاویه!

     

     



  • کلمات کلیدی : امام حسین، شهادت، کربلا، عاشورا، پیامبر

  • نوشته شده توسط :ستاره شاهرخی::نظرات دیگران [ نظر]

    دریافت کد خون

    کد آهنگ

    کد آهنگ

    ..::*اشک خورشید*::..
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن







    BLOGIRAN.MIHANBLOG.COM