در عاشورای سال 61هجری پس از آن که در شب عاشورا ابی عبدالله ویارانش شب را به احیا گذراندند نماز صبح به امامت امام و همراه آن یاران وفا دار اقامه شد . اولین مطلبی راکه امام حسین مطرح نمود این بود که فرمود :من در این سحرگاه رویایی داشتم دیدم سگ ها یی به من حمله ور شده اند ولی سگی که بیشتر مزاحمت و حمله می کرد ابلق(رنگا رنگ) بود و نظرم می رسد که قاتل من فردی ابرص(پیس) است .ان گاه فرمود:به دنبالش جدم رسول الله را در خواب دیدم که مرا این چنین بشارت داد:
پسر عزیزم تو شهید ال محمد هستی .بشارت داده اند واین خبر درمیان اهل آسمان ها ملا اعلی پخش شده است وبرای افطارت امشب نزد من خواهی بود . بشتاب و به تا خیر میفکن . اینفرشته ای است پیامبر ان ملک را به امام حسین نشان داد که از عالم بالا فروده امده است تا خون تورا بگیرد ودر این شیشه سبز قراردهد انگاه امام فرمود این ان رویایی است که من داشته ام و معنایش این است که کار به پایان رسیده است و کوچ کردن ما از این دنیا نزدیک است و هیچ شکی در ان نیست .
این نخستین کلام امام برای اماده شدن اصحاب گرچه اماده بودن بود برای اینکه بدانند بدایی حاصل نشده است و شهادت آنان حتمی است .