از زمانی که صدیقه کبری (س)امام حسین را بار دار شد، قصه شهادت آن امام و کربلا مطرح بوده است.در شب
میلاد بعد از آنکه قنداقه وجود اقدسش را به دست پیامبر دادند،سخن اول پیغمبر شهادت او در کربلا و عاشورا
بود.همچنین پیغمبر در دوران زندگیش قصه کربلا را بسیار مطرح می کرد. گاهی راوی آن ، ام سلمه وگاهی
دیگرهمسران پیغمبر ازجمله عایشه بودند!
نقل شده است که پیغمبر در حال بوسیدن حسین بن علی فرمود:الان جبریل امین نزد من است و می گوید:این فرزندت
به شهادت می رسد آنگونه قتلی که اصلا در تاریخ انسانیت سابقه ندارد ویاران او نیز شهید می شوند.حتی جبریل
امین خاک سرزمینی را که او در آن شهید می شودبه من نشان داده است. ودر روایتی آمده است که مشتی از آن
خاک را داد به همسرش ام سلمه وفرمود:هروقت این خاک به خون تبدیل شد،بدان که حسین شهید شده است.
پیامبر در مورد شهادت امام حسین،حتی در آخرین ساعات عمر مبارکش سخن می گوید.هنگامی که می فرماید:بچه
هارا بیاورید تا با آنها وداع کنم.امام حسین روی سینه پیامبر قرار می گیرد،طبق نقلی پیامبر می فرماید:" یا ابا
عبدالله عزیز علی" و می گرید.در روایت دیگر ابن عباس گوید:در این هنگام پیامبر فرمود:"مالی و لیزید
لا بارک الله فیهم العن یزید" و بی هوش شد و وقتی بهوش آمد درحالیکه گریان بود وحسین را می بوسید
فرمود: سخت است بر من ای ابا عبدالله! ما چه کاری به بنی امیه داریم، چه کاری داریم به یزیدبن معاویه!