امروز اربعین است،آری چهل روز از فاجعه تاریخ می گذرد
چهل روز است که سکینه نازدانه امام،پدر را ندیده
چهل روز است که ام البنین قامت رشید دلبندش را ندیده
چهل روز است که اهل حرم صدای گریه علی اصغر را نمی شنوند
چهل روز است که گلهای تازه شکفته کربلا پرپر شده است
چهل روز است که فرات از شرم آب می شود
چهل روز است که فاطمه صغری با تنی تبدار درکوچه های مدینه چشم براه است
چهل روز است که زمین برای حسین گریان است.
چهل روز است که آسمان خون گریه می کند.
چهل روز است که اهل کوفه بر روسیاهی شان صحه گذاشته اند
چهل روز است که مغیلان همنوا با آبله گشته وشور عشق دارد.
چهل روز است که لب فرات آبله زده از شرم لبهای حسین
چهل روز است که سرهای بریده برسنان تنها بهانه باریدن ابر چشمان است
چهل روز است که قلب شیعه در تب وتاب جمله« یا لیتنا انا معک » است.
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو وطفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم در رکاب تو فدایی می شدیم
روز عاشورا روز امر به معروف بود.اصحاب امام با دشمن اتمام حجت کردند اتمام حجتی که از اول خلقت تا به حال نشده است.امام حسین چند نوبت خطبه خواند.زهیر،بریر،حر،حبیب وعابس خطبه خواندند.رجزهایشان - با آنکه در رجز جای نصیحت نیست - هم نصیحت وهم امر به معروف ونهی از منکر بود.
از زمانی که صدیقه کبری (س)امام حسین را بار دار شد، قصه شهادت آن امام و کربلا مطرح بوده است.در شب
میلاد بعد از آنکه قنداقه وجود اقدسش را به دست پیامبر دادند،سخن اول پیغمبر شهادت او در کربلا و عاشورا
بود.همچنین پیغمبر در دوران زندگیش قصه کربلا را بسیار مطرح می کرد. گاهی راوی آن ، ام سلمه وگاهی
دیگرهمسران پیغمبر ازجمله عایشه بودند!
نقل شده است که پیغمبر در حال بوسیدن حسین بن علی فرمود:الان جبریل امین نزد من است و می گوید:این فرزندت
به شهادت می رسد آنگونه قتلی که اصلا در تاریخ انسانیت سابقه ندارد ویاران او نیز شهید می شوند.حتی جبریل
امین خاک سرزمینی را که او در آن شهید می شودبه من نشان داده است. ودر روایتی آمده است که مشتی از آن
خاک را داد به همسرش ام سلمه وفرمود:هروقت این خاک به خون تبدیل شد،بدان که حسین شهید شده است.
پیامبر در مورد شهادت امام حسین،حتی در آخرین ساعات عمر مبارکش سخن می گوید.هنگامی که می فرماید:بچه
هارا بیاورید تا با آنها وداع کنم.امام حسین روی سینه پیامبر قرار می گیرد،طبق نقلی پیامبر می فرماید:" یا ابا
عبدالله عزیز علی" و می گرید.در روایت دیگر ابن عباس گوید:در این هنگام پیامبر فرمود:"مالی و لیزید
لا بارک الله فیهم العن یزید" و بی هوش شد و وقتی بهوش آمد درحالیکه گریان بود وحسین را می بوسید
فرمود: سخت است بر من ای ابا عبدالله! ما چه کاری به بنی امیه داریم، چه کاری داریم به یزیدبن معاویه!